کتاب کلارا کالان

اثر ریچارد بی رایت از انتشارات نفیر - مترجم: اکرم پدرام نیا-ادبیات کانادا

رایت که در مقام نویسنده مولف سیزده رمان و دو کتاب کودک به شمار می‌رود، در این رمان و در بستر حوادث سال‌های دهه ۳۰ در کانادا، داستان زندگی دو خواهر را روایت می‌کند که یکی در دهکده‌ای متروک و دیگری در نیویورک زندگی می‌کند و با نامه نگاری به همدیگر روزگار می‌گذرانند.
رایت از لابه‌لای این نامه‌هاست که خواننده را به لابه‌لای جامعه خود می‌برد و با تیزبینی، دردها، تبعیض‌ها و ستم‌های اجتماعی که بر زنان در این جامعه روا می‌شود را بیان می‌کند.
این رمان همچنین روایت‌کننده نقد تند اجتماعی نویسنده بر ساختار رسانه‌ای کشورهای غربی در مواجهه با ساختار خانواده است.

رمان «کلارا کالان» در سال ۲۰۰۱ و پس از انتشار، تمامی جوایز ادبی معتبر کانادا از جمله جایزه گیلر، گاورنر جنرال، تریلیوم بوک اورد، و سی‌بی‌ای را از آن خود کرده است و در بسیاری از روزنامه‌های مشهور کانادا و آمریکا درباره این رمان نقد و نظر به انتشار رسیده است از جمله نشریه تایمز لندن که این اثر را در زمره یکی از برجسته‌ترین رمان‌های عصر حاضر معرفی کرد.
این کتاب با اطلاع نویسنده ترجمه شده و وی در متن کوتاهی از ترجمه آن به زبان فارسی و انتشار در ایران ابراز خوشنودی کرده است.

در بخشی از این رمان می‌خوانیم:

با تمام وجود دلم می‌خواهد کمکت کنم که بفهمی چقدر همه این داستان سخت، پیچیده و جانسوز است: یک روز به تو خواهم گفت که چگونه آموختم به تماشای نور رو به افول روزهای پاییز بنشینم یا بوی خاک را در اوان بهار در دل برف‌ها بیرون بکشم؛ چگونه در یک روز زمستانی باورهایم رنگ باختند. در یک غروب تابستانی بر چرخ و فلکی سوار شدم و از اوج آن به مردی که آسیبی سخت به من رسانده بود، چشم دوختم؛ به تو خواهم گفت که روزی به رم سفر کردم و در شهر آن شاعر مرده چه شمار بزرگی جنگاور دیدم؛ به تو خواهم گفت که چگونه با پدرت، جلو در سینمایی، در تورنتو ملاقات کردم... شاید از همین نقطه شروع کنم و ماجرا را برایت بگویم. در یک غروب زمستانی، وقتی چراغ‌ها را زودتر از معمول روشن کنیم یا شاید در یک روز تابستانیپر از برگ با آسمانی درخسان. قصه‌ام را با فعل‌های کمکی شروع خواهم کرد: من... هستم. تو... هستی. آن... هست.


خرید کتاب کلارا کالان
جستجوی کتاب کلارا کالان در گودریدز

معرفی کتاب کلارا کالان از نگاه کاربران
این یک کتاب بود که من نمی توانستم آن را در حالی که خواندن آن بود، و آن یکی از آن کتاب بود، که یک بار آن را به پایان رسید، من ناراحت شدم برای دیدن آن پایان. دشوار بود به بروز خطا با کتاب، و من دقیقا دقیقا مطمئنم که من آن را به هم متصل می کنم، اما هر چه بود، توسط آن انتقال یافتم. من دوست داشتم که چگونه با مجموعه ای از نامه ها بین خواهران و نوشته های مجله از کلارا نوشته شده بود. من فکر می کنم که به من کمک کرد از شخصیت کلارس لذت ببرم که می توانست با نوشته های مجله هایش به سرش برسد. او ممکن است جالب ترین شخصیت وجود نداشته باشد، به خصوص در مقایسه با نورا، اما او دارای ویژگی های منحصر به فرد خود است و او شخصیتی به یاد خواهد آورد. من دوست داشتنی های خواهر و برادر و دوستی که بین دو نویسنده ایجاد شده بود، حتی زمانی که جدا از هم زندگی می کردند و شروع به جدا شدن از زندگی جداگانه خود می کردند، همواره یک پیوند بزرگ داشتند. و نویسنده نشان داد که طرح جالب نیز انجام شده است. ممکن است چند قسمت قابل پیش بینی وجود داشته باشد، اما من آن را دوست داشتم. این کار به خوبی انجام شد و نحوه نمایش شخصیت ها، همراه با نحوه ی آن نوشته شده بود که فقط برای خواندن فوق العاده ساخته شده است. در نهایت، خواندن دوست داشتنی - و یکی از خواندن مورد علاقه ی من در سال است. همچنین در کتاب یوگس وبلاگ من بررسی کتاب - کلارا کالان

مشاهده لینک اصلی
من بر روی این کتاب روی یک جدول از رمانهای @ prize winning @ در کتابخانه عمومی پرینستون نیوجرسی خندیدم. چندین جایزه معتبر کانادا را برای داستانهای مختلف به دست آورد. این داستان دو خواهر در دهه 1930 است. کلارا، شخصیت مرکزی و خواهر بزرگتر زندگی می کند و مدرسه را در یک شهر کوچک انتاریو می آموزد. خواهر کوچکترش به نیویورک منتقل شده است، جایی که ستاره رادیویی موفق است. این داستان از طریق نامه ها بیان می شود که آنها در طول سال ها و از طریق نامه هایی بین کلارا و ایولین، یکی از دوستان خوب شهر نوراس، یک نویسنده حرفه ای و بسیار هوشمند برای برنامه رادیویی خود، مبادله می کنند. شخصیت ها خیلی توسعه یافته اند - من احساس می کنم می توانم با کلارا و ایلین نشست، به ویژه، و فقط آنها را به خوبی می دانم. آنها انواع لبه های خشن دارند، اما بسیار انسانی و باورپذیر هستند. از نگاه اجمالی آن سالها لذت بردم، چون افسردگی از بین رفت و جنگ جهانی دوم در بال بود؛ و جالب بود که آن را از نظر کانادایی و چشمان کانادایی در ایالات متحده ببینید. این زنان تنها به تنهایی، نیرومند و مستقل و قوی بودند. من آنها را انعطاف پذیر و شجاع یافتم، زیرا آنها با طیف وسیعی از چالش ها و ناامیدی روبرو شدند. من متوجه شدم که رابطه بین خواهران بسیار قابل اعتماد است. یک داستان صمیمی - فقط سه شخصیت واقعی که به یکدیگر می نویسم - و یکی که دلم برایش تنگ شده است.

مشاهده لینک اصلی
کلارا، یک زن آرام، در خانه ای که از پدرش به ارث برده است، زندگی می کند. یک معلم مدرسه اسپینتتری که در شهر او ویتفیلد باقی می ماند. خواهر کوچکترش نورا نیویورک برای پیشرفت حرفه او در رادیو آماده می شود. در چهار سال (1938-1934) کلارا و نورا نامه ها را به یکدیگر می نویسند. برای کلارا، زندگی دشوار بودن یک زن تنها در طول افسردگی است و همه چیز آسان نیست. کلارا یک حادثه بسیار شخصی و دراماتیک دارد که او را مجبور به مقابله با شرایط جدید خود به روش بسیار مستقیم می کند. کلارا از طریق این تجربه متوجه می شود که چگونه زندگی می تواند ناکارآمد و تقسیم شود. اعتقادات او به چالش کشیده می شود و به همین ترتیب تمامیت انسانی آن به عنوان یک فرد است. در نهایت کلارا در زمان سختی در زندگی خود از نیویورک به نیویورک می آید. نوا در نیویورک صدای صابون روزانه موفق می شود و زندگی شخصی او در برخی از جنبه های اپرا صابون به وجود می آید. نورا از دوستی صلح آمیز با ایولین برخوردار است که پر زرق و برق است اما کم کم در امور و امور خود موفق است. در کل، کلارا تلاش می کند که پایه خانوادگی برای نورا و شیوه زندگی اش در آن باقی بماند. کلارا کالان داستان واقعی است اما من اصلا مانند رمان هایی که در سبک نامه ها و نوشته های روزنامه / مجله نوشته شده اند.

مشاهده لینک اصلی
کلارا کالان خیلی امیدوار بود. دو خواهر ازدواج کرده از شهر کوچک انتاریو در دهه 1930 زندگی مستقل خود را دنبال می کنند. کلارا، معلم مدرسه معتبر، در اوایل سی سالگی خود را به طور ناگهانی می یابد او دیگر به خدا اعتقاد ندارد و انتظارات جامعه سنتی خود را تست می کند. نورا، جوانتر از دو، برای نیویورک به دنبال یک کار پر زرق و برق به عنوان یک بازیگر رادیویی است. از طریق نامه های خود و نوشته های مجله، ما از زندگی های بسیار متفاوت خود پیروی می کنیم. من نیمه اول کتاب را دوست داشتم، اما پس از آن خط داستان فقط متوقف شد، همانطور که اگر رایت ناگهان به دنبال تصور کردن یک زن مستقل مانند Clara ممکنه انجام بشه نه تنها نیمه دوم ناامیدانه قابل پیش بینی بود، بلکه اعتقاد داشتم که یک زن باهوش مانند کلارا، که جرأت به سوءاستفاده از خدا و مذهب را دارد، می تواند به راحتی توسط شیوه های دیگر تحت تاثیر قرار گیرد. بله، در نهایت کلارا مسیر خود را دنبال می کند و برخی از گزینه های سخت و غیرممکن را دنبال می کند، اما انتظار می رود بیشتر باشد. Clara Callan خواندن خوب و آسان است، اما می توانست خیلی بیشتر باشد.

مشاهده لینک اصلی
من خواسته بودم این کتاب را برای 10 سال گذشته بخوانم. وقتی اولین فرزندم یک کودک بود، بعد از ظهر می رفتم و به برنامه CBC گوش می کردم که این داستان را می خواند. من در آن زمان تمام داستان را نمی شنیدم، اما به اندازه کافی برای نگهداشتن من در میان بودم. وقتي آن را گذراندم، متوجه شدم که کتاب را برداشتم و آن را خواندم ... و اينجا 10 سال بعد است. خوب بود، آهسته شروع کردم، اما وقتی که داستان برداشت شد، من مشغول به کار شدم و می خواستم با کاراکترها هماهنگ باشم تا ببینم چه اتفاقی می افتد. هیچ چیز بزرگی اتفاق نمی افتد، هیچ کجای آشکاری برای داستان نیست، اما هرچند تفاوت های روزمره این دو خواهر در زندگی، لمس است. من احساس توانایی نویسندگان را از دیدگاه زنان داشتم عالی بود. دوست داشتنی epilogue، لمس کامل!

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب کلارا کالان


 کتاب خودآموز تصویری Access 2019
 کتاب خودآموز تصویری Excel 2019
 کتاب آموزش فکر کردن به جانی
 کتاب ضد گلوله
 کتاب روزگارهای سارگنی و گوتیایی (گوتی)
 کتاب مرد و شتر